خلاصه داستان: پدری پسرش را به یک ماموریت مرگبار می فرستد، در حالی که کاملاً آگاه است که می تواند خودکشی باشد. پسر با وجود آگاهی از خطر، مأموریت را به خاطر کشورش می پذیرد.
خلاصه داستان: مانوئل زادگاهش Anchuthengu را پس از مواجه شدن با مشکلات ترک می کند و در قایق سنت آنتونی در بندر Munambam مشغول به کار می شود. اتفاقات غیرمنتظره در قایق زندگی مانوئل و افرادی که در آنجا کار می کنند را تغییر می دهد.
خلاصه داستان: نیروی توقف ناپذیر روسلان، می آید تا از زنجیر انطباق رها شود. با تفنگ و گیتار خود، او در حال ساختن سمفونی شورش است که شبیه هیچکس دیگری نیست.